ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

خدایا اشتباهم را ببخش ...


می دانم که می دانی همه چیز را، باز هم به بیراهه رفتم مسیری را در پیش گرفته بودم که قطعا انتهایش به بمبست ختم میشد همه ی این ها را می دانستم ولی باز هم من راهِ خودم را می رفتم ...اما دیشب همه چیز تموم شد یک آن به خودم آمدم و تمام آن حس های مزاحمِ درونم را کشتم الان احساس بهتری دارم حس می کنم سبک شده ام مثل پرِ کاه....

خدایا دنبال توجیه گناهم نیستم نمی خواهم با توجیه ، بارِ گناهم را از آن چه هست سنگین تر کنم ، اشتباه از خودم بود اینار هم ببخش این بنده ی سراپا تقصیرت را ...


دسته بندی :
ادبی نوشت

دیدگاه ها [ ۰ ]
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است

peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.