ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

آلزایمر گرفتم ...

هیچی بدتر از این نیست که دو روز دیگر ارائه داشته باشی ولی موضوع ارائه در خاطرت نباشد و از آن بدتر این است که دوستت نیز همچون تو موضوع ارائه را فراموش کرده باشد.....

و بدترتر (بدتر+ تر) از آن، این است که استاد هم به ایمیلت پاسخ ندهد .... و شاید بدتر از همه ی این ها این باشد که چاره ای جز گرفتن شماره ی استاد از مدیر گروه برایت باقی نمانده باشد و مدیر گروه هم به سبب مجرد بودن استاد ابرویی بالا بیاندازد و خیلی شیک به یکی از اساتید پاس کاریت کند :دی
و از قضا آن استاد جناب بختیاری باشد که به سبب خاطرات وحشتناکی که در دوران کاراموزی برایت رقم زده دل خوشی از او نداشته باشی ....
و شاید حتی به مراتب بدتر از مورد آخری نوشتن متن پیامکی برای استاد به منظور ارسالِ موضوعِ ارائه جهت آماده سازی باشد آن هم با ادبیاتی درخورِ مقامش ... :دی
دیروز عصر استاد به پیامک پاسخ دادند و خیالمان راحت شد ....
باشد که فردا استاد این فراموشی موضوع را به روی مبارکمان (من و دوستم) نیاورد وگرنه در صدد انکار همه چیز بر خواهیم آمد :|

دیدگاه ها [ ۹ ]

خانوم فیروزه ای ...
چی بگم.... 
:D
خخخخخخ امان از فراموشی..
میشه بگین رشته ی دانشگاهیتون چیه؟؟؟
امان خخخخ
من رشتم مهندسی فناوری اطلاعات (it) هست ..
ههههه فراموش کار
:)))
سیّد محمّد جعاوله
خوب خوب
:)
لبخنـــــツ ــــد
آدم همینجوریش هم استرس میگیره چه برسه که موضوع رو هم فراموش کرده باشه 
امیدوارم موفق بشی :-) 
دقیقا :d
مرسی عزیزم ...
منم اینجوری ام البته من بیشتر بی توجه هستم :|
این بی توجهی در مورد منم صدق می کنه :|
شدت آلزایمر انقدر هم نیستا 
فکر کنم عاشق شدی :دی
عاشق :D
نه هنوز واسه عاشقی زوده خخخخ
عجب! چیزی نیست عادت میکنی :D
آره عادت می کنم :D
روحِ نشسته در من
بخاطر استرسِ...
چیزی نیست. این نیز بگذرد
آره خداروشکر گذشت :)
peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.