ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

یادی از دوران دانشجویی :)

این روزا که درگیر انجام دادن پروژه های دانشجویی هستم بیشتر از هر وقتی یاد دوران دانشجویی خودم میوفتم ، یاد پروژه هایی که آخر ترم با هزار بدبختی انجام می دادیم و یاد پولایی که صرف خرید پروژه های آخر ترم میکردیم D: 

بیشترین پولی که صرف خرید پروژه کردم ترم سوم بود برای درس ساختمان داده :// ... یادمه 50 تومن بیشتر توی حسابم نمونده و اون برنامه نویسی که بهش گفتم پروژه رو برام بنویسه گفت کمتر از صد تومن برام پروژه رو انجام نمیده خلاصه هر چی چک و چونه زدم هم فایده ای نداشت میگفت پروژه سنگینه کمتر از این قیمت نمیشه :// ... دیگه کاریش نمیشد کرد خودم دست به کار شدم تا پروژه رو بنویسم  ... یادمه سه روزه تونستم پروژه رو کامل بنویسم یعنی خودمم باور نمیشد D: 
دیگه از اون به بعد به توانایی های خودم ایمان آوردم :دی ... فکر کنم بی پولی باعث شد استعدادای من شکوفا بشه D:


+ یکی از اتفاقان جالب امروز این بود که رفتیم با بچه ها پروژه ثبت نام استخدامی رو که نوشته بودیم بزاریم روی سرور ... به محض اینکه که پروژه رو گذاشتم شروع کردیم به تکمیل فرم ها تا برنامه رو تست کنیم همین که اومدیم دیتابیسو چک کنیم دیدیم یه نفر زودتر از ما ثبت نام کرده D:
بنده خدا نگذاشته بود ما تست بگیرم برنامه رو :// فورا اومده بود ثبت نام کرده بود !!!!
امان از بیکاری !!! ... ملت نشستن پای سایت شبانه روز D:

دسته بندی :
دانشجویی نوشت

دیدگاه ها [ ۲ ]

یکی از افتخاراتم توی زندگی اینه که تا حالا حتی یک ریال هم پول واسه تمرین و پروژه ندادم.
البته پروژه همین درس ساختمان داده رو دوستم نوشت واسم ولی پولی ندادم تا حالا.
چه خوب :))
چه دوستای خوبی :دی
مگه رشته شما چی بوده ؟؟؟
دلیلش برای اینکه اسم منم بگه موقع تحویل جالب بود، گفت دیدم فقط تو 20 میشی گفتی لا اقل یه 20 داشته باشیم تو کلاس
کارشناسی کامپیوتر سخت افزار
ارشد معماری کامپیوتر
چه جالب :)) پس شما بچه درس خونشون بودید ...

انشالله موفق باشید.
peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.