ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

ته تغاری بودن !!!

قطعا از ته تغاری بودن هم شانس نیاوردم چون برعکس عقیده ی یک عده از صاحب نظران ، که اعتقاد دارند ته تغاری که باشید همه توجه خانواده به سمت شماست و خانواده از شما حرف شنوی دارن ، در خانه ما نه تنها هیچ کس از من حرف شنوی نداره بلکه فقط نظرمو می پرسن و خیلی شیک کار خودشونو انجام میدن ، مثلا ازت می پرسن خونه خاله میای و بعد من میگم نه :/ بعدش میگن ما می خوایم بریم پاشو آماده شو بریم ://


سر مسافرت آخری که میخواستن برن چنان کلی بازی درآوردم که منصرف شدن و نرفتن، ولی آخه من باید کارم به کولی بازی برسه !!!!

میگن خدا واقعا یه چیزی میدونسته که به بعضی آدما یچیزایی رو نداده قطعا خدا با دونستن رفت و آمدهای بیش حد مامان و بابام با فامیلمون ، تعداد بچه های مامان بزرگامو به حداقل ممکن رسونده وگرنه با این شدت رفت آمد ، قطعا در حال حاضر تلفات می دادیم :)))

دیدگاه ها [ ۰ ]
هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است

peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.