ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

شفاف سازی

از پست قبلی که جنبه مزاح داشت بگذریم خداروشکر من همکارای خوبی دارم که آدمای سالمی هستند و این موضوع یکی از خوش شانسی های من هست ... محیط کاری سالم به نظرم خیلی مهمه چون همکاری که تقریبا نیمی از روز رو درکنار اون میگذرونی قطعا می تونه روی تو تاثیر مثبت و منفی زیادی داشته باشه ...

اما متاسفانه الان به ندرت محیط کاری سالم دولتی و غیردولتی به چشم میخوره و همین محیط های غیر سالم خیلی از زندگی ها رو نابود کرده ...

گوش شنوا

هر چقدرم که خانواده و دوستای خوبی داشته باشی هر چقدرم که دور و برت شلوغ باشه و احساس تنهایی نکنی ولی بازم هیچ گوش شنوایی بهتر از نوشتن توی وبلاگ نیست ...

امروز دوتا از بچه های شرکت ،  راجب علاقه شون به کشیدن سیگار و اینکه چه مارکی معروف تر و  بهتره بحث می کردن و من وسط بحثشون راجب حس کنجکاویم به موارد مخدر و اینکه دوس دارم اون حالی که به آدم دست میده رو تجربه کنم  اظهار نظر میکردم ... خلاصه که یه عده آدم افسرده و خطرناک دورهم جم شدیم D:

فرار از زندان

اینم یه بازخورد خوب و پر انرژی دیگه از یکی دانشجوها :)))
وقتی شروع به ضبط ویدیوهای آموزشی کردم یک درصد هم فکرشو نمی کردم که اینقدر بازخوردهای خوب داشته باشم حتی با خودم میگفتم اگر ماهی یکی دو نفر هم ، دوره آموزشی منو بخرن خیلی خوووبه .

و یک ربع قرنگیم D:

و در چنین روزی من 25 ساله شدم میخوام باقی مونده ی عمرمو طوری زندگی کنم که ثانیه به ثانیه اش برام پر از حس های خوب باشه . 
قطعا من به این دنیا نیومدم تا برم مدرسه ، برم دانشگاه ، برم سرکار ، ازدواج کنم ، بچه دار بشم و بعدش هم بمیرم
نمی خوام مثل اکثریت آدم ها ، زندگی برام توی واژه های " مدرسه" ، "دانشگاه"، "کار" ، "ازدواج" و "بچه" و "مرگ" خلاصه بشه
من میخوام تا می تونم متفاوت زندگی کنم :)

Crazy نباشید D:

درس خوندن و دانشگاه رفتن با این سطح آموزشی ضعیف دانشگاه ها که فقط یکسری مطالب تئوری رو به خورد دانشجوها میدن که عملا هیچ کاربردی براشون نداره قطعا یک اشتباه بزرگه  ...
یکی از دوستام چند وقته که میره کلاس زبان برای گرفتن مدرک IELTS ، توی کلاسشون کم و بیش افرادی هستند که به قصد درس خوندن و گرفتن مدرک ، می خوان برن اونور آب ... استاد زباشون حرف خیلی جالبه زده ، بهشون گفته فقط Crazy ها برای درس خوندن میرن اونور آب ، توی کشورهای دیگه اکثرا افرادی میرن دانشگاه که می خوان مثلا کارهای تحقیقاتی خیلی خفن انجام بدن یک کاری که هیچ کسی انجام نداده مثلا یه کشف یا اختراع ... بقیه ساکنین میرن دنبال کسب مهارت و تجربه و خیلی زود وارد بازار کار می شن .
اما توی ایران خیلی از جوونا به امید پیدا کردن یک کار دولتی ، میرن دانشگاه و بعدش هم طلبکارن که چرا با داشتن مدرک دکترا یا فوق لیسانس بیکارن !!!!
به نظر من آدمی که مهارت و تخصص داشته باشه هیچ وقت بیکار نمیکنه ولی کسی که دکترا داره هیچ تضمینی وجود نداره که در آینده بتونه کاری متناسب با درسی که خونده پیدا کنه ...

فقط چند قدم مونده

یه دفتر جلومه با یک خودکار توی دستم اما ساعت هاست که خیره شدم به یک نقطه و دارم به کارهایی که  می خوام انجام بدم فکر میکنم حتی فکر کردن بهشون هم حس خوبی بهم میده و بی صبرانه منتظر روزی هستم که اولین قدم ها رو برای انجام دادنشون بردارم.

بازخورد خوب

یکسری پیاما می تونه یه حال بدو به طرز وحشتناکی خوب کنه ... خداروشکر بابت این بازخوردهای خوب و انرژی بخش .