ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کفتر» ثبت شده است

کفترِ ناخونده ...


امروز که از دانشگاه برگشتم خونه بابام بهم خبر داد که یه کفتر افتاده توی حیاط خونمون :) 
منم که انگار یه غنیمت جنگی بهم رسیده گوشیمو برداشتمو کلی ازش عکس گرفتم  
فقط کم مونده یه دونه سلفی باهاش بگیرمو زیرش بنویسم من و کفتر همین الان یهویی...
سعی کردم بهش نزدیک بشم ولی اصلا میونه ی خوبی باهام نداشت همش دور میشد و یه سروصداهای هم تولید میکرد که بیشتر شبیه غر غر کردن بود :|
فکر کنم با زبونِ بی زبونی داشت بهم گفت برو پیِ کارت ، چه گیری افتادیم!!! یا شایدم می گفت همه رو برق می گیره ما رو چراغِ نفتی

:D

فقط یکم نازش کردم ولی بهش صدمه نرسوندم ها ، درِ دستشویی رو هم بستم یوقت هوس نکنه بره اونجا دی:

الان سالمِ سالمه بابام پرش داد از روی پشت بوم... مهمونِ ناخوندمون پر زد و رفت ...
و اما پیشنهادات فامیلانه ی گروه " دورهمی فامیلی " وقتی بهشون خبر دادم که یه کفتر افتاده توی حیاط...
سرشو ببر پاهاشم ببر....
بندازش تو دیگ آب جوش...
فندک بزن به بالش....
سوار چرخش کنه بیفته :D
فقط نذار بره سمت  wc
زبونشو ببر با چاقو
فلفل بریز دهنش
بنزین بریز روش کبریت بکش خلاص
قلقلک بده زیر گلوشو بعد فشار بده خفه بشه
بنزین بریز روش کبریت بکش خلاص
یه پارچه مثل روسری بنداز سرش گره بزن مثل نه نه نقلی ....
من دیگه حرفی ندارم خخخخ

 

+ پرانتزنوشت :

عکسِ پست عکسِ همون کفترِ ناخوندست ...