آخرای ساله
امسال خیلیا تاختن خیلیا باختن
خیلیا سوختن خیلیا ساختن
خیلیا نفس کشیدن خیلیا از نفس افتادن
خیلیا مریض بودن حالا خوب شدن خیلیا خوب بودن حالا
بیمارن
خیلیا می خندیدن حالا گریه می کنن خیلیا گریه می کردن
اما حالا می خندن
خیلیا نبودن حالا هستن خیلیا بودن ولی حالا نیستن
خیلیا اومدن خیلیا رفتن
اونایی که اومدن شاید همیشه نبودن ولی اونایی که رفتن
برای همیشه رفتن
زندگی خیلی سخته اما گاهی به سختیش می ارزه
مهم نیست که دنیا خیلی نامرده مهم اینه که ما مرد باشیم
و قدر همدیگرو بدونیم....
سال نو پیشاپیش مبارک...
+ پرانتزنوشت
1- { متن برگرفته از یک کلیپ }
2- { عکسِ پست سفره هفت سین امسالمون }
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این بهار ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه
این بهار مال مادربزرگیه
که در خونه شو هیشکی در نزد
همه روزاشو تو تنهایی شمرد
یه نفر حتی یه روزم سر نزد
این بهار مال همون کودکیه
که لباسش از خودش بزرگتره
همه سال کار میکنه تا شب عید
از پدر یه آبرویی بخره
نوبهارشون مبارک
فصل سبزشون مبارک
کوه سنگین نداشتن
روی دوششون مبارک
بی خیالیمون مبارک
ماه و سالمون مبارک
سفر دورو دارازه به شمالمون مبارک
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این بهار ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه
این بهار مال هموناییه که
نمی خوان سفره ی هفت سین بچینن
تا مبادا وقتی سفره چیده شد
جای هرکی رفته خالی ببینن
این بهار مال هموناییه که
سوز سرما رو تحمل میکنن
سر چهارراه پشت یک چراغ سرخ
وطن و ایران و غرق هزار گل میکنن
نوبهارشون مبارک
فصل سبزشون مبارک
کوه سنگین نداشتن
روی دوششون مبارک
بی خیالیمون مبارک
ماه و سالمون مبارک
سفر دور و درازه به شمالمون مبارک
این بهار مال من و مال تو نیست
سال نو سال من و سال تو نیست
این فقط ادامه ی زندگیه
ریشه و خاطره و بچگیه