ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

عاشق هر کاری که انجام میدید باشید و تلاش کنید به بهترین شکل ممکن انجامش بدید

یادمه از بچگی همیشه عاشق کارهایی بودم که انجام میدادم و همیشه سعی میکردم که اون کارو به بهترین شکل ممکن انجام بدم تموم وجودمو گاهی برای اون کار میزاشتم فرقی هم نمیکرد که کاری که انجام میدم برای خودم باشه یا کس دیگه ای

حتی وقتی برای بچه های فامیل کاردستی درست میکردم و یا نقاشی میکشیدم سعی میکردم بهترین باشه ، وقتی تصمیم گرفتم توی بچگی یه خونه شبیه خونه ی سفیدبرفی و هفت کوتوله که توی کتاب داستانم بود درست کنم تموم تلاشمو کردم که حتی از اون خونه بهتر باشه ، درهای خونه باز و بسته میشد و با یه چوب از داخل قفل میشد حتی توی طراحیم به روشنایی خونه هم فکر کرده بودم و از این لامپ کوچیکا و سیم و کلید خریده بودم تا خونه همیشه روشن بشه :)))

وقتی برای عروسک هام لباس می دوختم همیشه با دقت کارمو انجام میدادم و لباس های عجیب غریب و مد روز براشون میدوختم ، همیشه خاله ام که خیاطه کارمو تایید میکرد.

همیشه توی مدرسه کاردستی ها و نقاشی ها و طراحی هام جزء بهترین کارها بود چون با تموم وجودم اینکارو انجام میدادم و واقعا برام لذتبخش بود و هست حتی یادآوریشون هم لذت بخشه :)

حتی توی دانشگاهم برای انجام دادن پروژه هام تموم وجودمو میزاشتم حتی سخترین پروژه ها هم روی منو کم نمیکرد :)))

یادمه توی درس آزماشگاه سیستم عامل پروژه ای رو انجام دادم که استادمون میگفت توی تموم سال های تدریسش هیچ دانشجویی نتونسته انجام بده D:

خوش حالم که از بچگی اینطوری بزرگ شدم و یاد گرفتم که همیشه هر کاری رو با تموم وجودم انجام بدم تا بهترین نتیجه رو برام داشته باشه.

دیدگاه ها [ ۱ ]

ام اسی خوشبخت
اینکه لذت میبرید از کاری که انجام میدید خیلی عالیه.
گاهی سعی میکنم اما معمولا نتیجه نمیگیرم, شاید بخاطر ایده آل گرایی افراطیه که دارم, البته سعی میکنم کمتر کنم.
 درسته نمیشه دیگه هر کاری رو خیلی عالی و ایده آل انجام داد همین که تموم توانت رو بزاری رو برای اونکار قطعا نتیجه اش خوب و رضایت بخشه.
peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.