از اونجایی که من ادم جوگیری هستم دیروز با کمی چرخ زدن توی وبلاگستان دوباره حس نوشتن بهم تزریق شد ...این مدت اتفاقای زیادی توی زندگیم افتاد که میشد اینجا ثبت بشه اما نشد و احساس میکنم تموم اون روزهایی که ثبت نکردمو از دست دادم یجورایی ، و خب مهم نیست :)
این مدت به سبب کارم با آدم های مختلفی برخورد داشتم
آدمایی که در عین بی سوادی ادعای سواد بالا در هر زمینه ای رو داشتن و حتی خودشونو بالاتر از تو می دونستن و بهم یاد دادن که من هر چقدرم سوادمو ببرم بالا بازم بی سوادم.
آدمایی که میخواستن زرنگ بازی دریبارن و از تو سو استفاده کنند اما من یاد گرفتم جلوی این جور آدما بایستم و اجازه سواستفاده به احدالناسی رو ندم .
آدمایی که زود قضاوت کردن و بهم یاد دادن تا از چیزی مطمئن نشدم کسیو قضاوت نکنم.
آدمایی که تحقیرم کردن ولی بهم یاد دادن که نباید مثل خودشون اینقدر حقیر و بدبخت باشم.
آدمایی که مسخره ام کردن ولی بهم یاد دادن که باید پیشرفت کنم و توانایی هامو به بهشون ثابت کنم.
آدمایی که همیشه انرژی منفی دادن ولی باعث شدن که من قدم هامو محکم تر بردارم برای هدفی که دارم.
و آدمایی که بی منت کمکم کردن و بهم یاد دادن که به دیگران کمک کنم بی منت :)
گاهی به شدت از بعضی ها آدما متنفر میشم ولی بودنش توی این دنیا زیادم بد نیست چون باعث میشن که قدر خوبی های دیگران رو بهتر بدونیم .... کاش به دور از هر نژاد و دینو مذهبی ، انسانیت داشته باشیم فقط همین ...
ناشناس
نه جدیدا دنبالتون میکنم جانا
ولی چون دارم چنتا از رفیقامو امتحان میکنم فعلا نمی خوام حضورم علنی شه ولی فک نکنم اونا شما رو بشناسن:)
پس میگم:
من پریسا سادات ام
میدونم نمیشناسی ولی من وبتو خیلی دوست میدارم:)
ولی چون دارم چنتا از رفیقامو امتحان میکنم فعلا نمی خوام حضورم علنی شه ولی فک نکنم اونا شما رو بشناسن:)
پس میگم:
من پریسا سادات ام
میدونم نمیشناسی ولی من وبتو خیلی دوست میدارم:)
دیدگاه ها [ ۶ ]