هر چند وقت یکبار ، یکی از وسایل خونه به همچین بلایی دچار میشن و باید چسب کاری کنم :|
حالا مامان منم روی این وسایل خونه حساسه یعنی عمرا بگه فدای سرت D:
بعد همین امشب این بلا بر سر این وسیله ی تزئینی که بالای یخچالمون بود اومد ، منم کاری نکردم فقط در یخچالو باز کردم اینم افتاد روی زمین شکست :|
و هنوز چندی از این ماجرای ناخوشایند نگذشته بود که مامانم گفت بیا توی این غذا زعفرون بریز منم یکمی ریختم
مامانم گفت خب بیشتر بریز ، گفتم بابا زغفرون مثقالی 60 تومن شده
مامانم میگه تو بریز نمی خواد نگران قیمت زغفرون باشی
در حین همین زعفرون ریختن ، نمیدونم چی شد که به جای ریخته شدن داخل غذا ، همش ریخت توی ظرف شویی :/
مامانم میگه تو فقط برای ما شر داری :)))
بعدش گفت بیا این هودو روشن کن فقط منفجرش نکنی D:
چند وقته دارم به ماه تولد اطرافیان و دوستام دقت میکنم و خلاصه خصوصیات اخلاقی مشترک بین متولدین یه ماه خیلی زیاد پیدا کردم و اتفاقا یه دوست آذر ماهی هم دارم که مثل من از این خرابکاری ها همیشه می ناله و میگه هر اتفاقی میوفته همه میگن تو اینکارو کردی :)
حالا باید یه پست بزارم و نتایج تحقیقاتو اعلام کنم:)))
دیروز یکی این نظر خصوصی رو برام گذاشته بود :)))
قیمت ارائه شده که خیلی غیرمنصفانه هست حالا اگر یک میلیون بود می فروختم :)))
اصلا مگه آدم می تونه چوب حراج به بزنه به تمام خاطراتش ، افکارش و حتی نوشته های روزمره اش !!!!
مگر اینکه قیمت خوبی پیشنهاد بشه D:
از قیمت های بالای یک میلیون استقبال خواهیم کرد :)))