ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

ته مانده های سیلابس درسی

اینم از آخرین انتخاب واحد دوره ی کارشناسی که تموم شد ... برای ترم هشت 13 واحد برداشتم که سه واحدشو باید معرفی به استاد بگیرم و دیگه لازم نیست برم سر کلاس ... کاش ترم بعد کلِ این 13 واحد ارائه نمیشد واسه همشون معرفی به استاد میگرفتمو دیگ اصلا نمی رفتم دانشگاه.... ترم هشت 13 واحد برام مونده !!!! فقط 13 واحد !!! می ترسم یوقت نحسی این 13 واحد منو بگیره :دی
البته من عدد 13 رو به فال نیک میگیرم :)
یادش بخیر ترم اولی که بودم روز انتخاب واحد صبح زود از خواب بیدار میشدم و راس ساعت 8 جلوی مرکز کامپیوتر دانشگاه بودم وقتی در مرکز باز میشد همه ی دانشجوها به یکباره هجوم میاوردن سمتِ سیستم های درب و داغونه مرکز و رقابت برای انتخاب واحد شروع میشد ، تند تند کد درسا رو می خوندیمو و با هر درسی که ثبت میشد یه نفس عمیق می‌کشیدیم ، درسایی که تداخل داشتن اعصابمونو بهم می ریختن و با برداشتن درس های سخت یا اساتید گلابی حس غرور بهمون دست میداد و اون درسو پاس شده فرض می کردیم اون زمان تصورم این بود که اگه ظرفیت کلاسای دروسِ تخصصی و پایه تکمیل بشه و اون درس بهم نرسه باید قیدشو بزنم بعدها فهمیدم که رقابت اصلی فقط برای دروس آزمایشگاه، عمومی و تربیت بدنیه و مابقی درسا حتی اگه برن توی لیست انتظار در نهایت ثبت میشن :)))
اون موقع اسم انتخاب واحدو گذاشته بودم جنگ جهانی چهارم :دی

دسته بندی :
از همه چیز نوشت

دیدگاه ها [ ۹ ]

((: جنگ جهانی چهارم
:)))
....مسعود ....
به سلامتی
مرسی :)
عشق آسمانی
جنگ جهانی سوم کجا اتفاق افتاده؟؟ :)
گلابی؟؟ :) 
فکر کنم هنوز اتفاق نیوفتاده  :دی
سوال سخت نپرسید خخخخ

به استادایی که نمره میدن میگیم کلابی :D
یعنی اینقد سخته جنگ جهانی چهارم؟
ترم اول اره خیلی سخت بود مخصوصا اینکه ما آخرین گروهی بودیم که انتخاب واحد میکردیم درس های عمومی و آزمایشگاه معمولا بهمون نمی رسید
واسه همین میگم خیلی سخت بود :)))
سیّد محمّد جعاوله
یاد دانشگاه افتادم
یادش بخیر
ممنون
خواهش میکنم :))
به سلامتی پس دیگه دوره ی آخر جنگ جهانی چهارمتون بوده :)))

فقط سوال:چرا چهارم??چرا سوم نه?! :؟

مرسی عزیزم :)))

آخه چهار عددِ خوبیه :D
عدد سیزده واسه یهودی و ها و مسیحی ها نحسه
یهودیا این روز رو جشن می گیرن :)
علتشم توی تاریخ مشخصه :)

با اینکه خرج زیادی برای وبلاگتون کردین ولی از ماحصل کارتون راضیم
چیز شکیلی از آب در اومده، 

خوش باشید به هر حال :)
چه جالب فکر می کردیم ما ایرانیا فقط این عددو نحس می دونیم ....

راستش خرج زیادی نکردم واسه این وبلاگ البته اگه منظورتون قالب باشه... تنها خرجم مبلغ 10 هزار تومن بود برای خرید جاوا اسکریپ :)
مرسی واقعا :)))


همچنین شما :)
وقتی یاد انتخاب واحد ترم اول میافتم اعصابم خورد میشه. هیچی واحد نداده بودن ما باید هی از ساید میرفتم پیش مدیر گروه واحد فلان تو رو خدا دو تا ظرفیت. بعد اونجا شلوغ مثه حرم! هول میدن دکمه مانتو پاره میشه گلوت درد میگیره تا اخرش برمیداشتیم... :/

من فکر کردم فقط باید امتحانا رو بدی تا تموم شه دانشگاهت! نگو یه ترم دیگه مونده-ـ- چقدر سخته بعد جشن فارق التحصیلی باز ادم بره دانشگاه سر کلاس:/
واسه ما ترم یک خودشون انتخاب واحد کردن ولی ترم دو و سه این اعصاب خردکنی ها رو داشتیم برای انتخاب واحد :/

نه عزیزم آخه من ورودی بهمن بودم درواقع ورودی های 91 دانشگاه به جز رشته های کامپیوتر این ترم آخرین ترمی هست که میان دانشگاه ... ولی ما باید ترم بعدم بریم :(
دقیقا هم سخته هم حسِ بدی داره :/
به زودی زود دلت برای این روزها تنگ میشه.
حتی اگه ارشدم دوباره این مراحل تکرار بشه ولی با کارشناسی فرق میکنه.
کارشناسی یه چیز دیگس.
شاید !!! الان که هر چه زودتر میخوام از دانشگاه خلاص بشم :/
peer
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.