ناگفته های یک دلقک

دلنوشته های یک دلقکِ خانگی

لطفا با لبخند کش دااااااار وارد شوید ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات دانشجویی دلقک» ثبت شده است

از تابستون پارسال تا تابستون امسال

هیچ وقت یادم نمیره یک ماه و نیم از بهترین روزای تابستونِ پارسالُ توی اون اداره ی فکستنی گذروندم البته به لطف استاد بختیاری :/

اونم منی که میخواستم این 260 ساعت کاراموزی رو به هر طریقی شده بپیچونم D:

اما نشد که نشد ... این استاد بیکار ما اومده بود به تک تک ادارات سر زده بود که مچ کسایی که کاراموزی نیومدنُ بگیره بعدشم ایمیل زده بود که دفعه بعد اگه بیام ببینم نیستین براتون صفر رد می کنم آخه انصافا استاد اینقدر بیکار دیده بودین ؟؟؟ :/

خدا شاهده عین 260 ساعتُ گذروندم حتی یک ثانیه ام اینور و اونور نشد این شد که حسابی از این استاد کینه به دل گرفتم به خاطر اون 260 ساعت کار بیجیره و مواجب به خاطر اون صبح زود بیدار شدن و ...

حالا متاسفانه بنا به دلایلی مجبور شدم که دوباره با بختیاری پروژه تخصصیمو بردارم اما ایشون در واقع در زمینه ی طراحی وب تخصص آن چنانی ندارن و وقتی ما در رابطه با پروژه به مشکلی برمی خوریم ما رو پاس میدن به مدیر وبِ دانشگاه ...

خب آخه وقتی بلد نیست چرا باید پروژه ی طراحی وب تعریف کنه ؟؟؟؟

آخرین جلسه ای که برای تعریف پروژه برای من و دوستم گذاشته بودو خوب یادمه به من گفت خانوم ... شما دیتابیس پروژه رو به صورت شماتیک برام بکش بیار بعد من گفتم استاد جداولُ با اسکیوال رسم کنم ؟؟؟ گفت نه به صورت شماتیک :|

بعد آخر جلسه دوباره تاکید کرد که با اون ابزاری که بهتون یاد دادن دیتابیس پروژه برام رسم کنید بیارید... خب جداول دیتابیسُ با اسکیوال می کشن !!! حتی اینم نمی دونست :|

یعنی من برم سرمو بکوبم به دیوار از دست این استاد D:

خدا آخر عاقبت منو با این پروژه و این استادِ شوت به خیر کنه ... قراره کتابخونه ی دانشگاه از پروژه من و دوستم استفاده کنه برای همین کمی نگرانم چون باید کارمون بدون نقص و حساب شده باشه ...


+ پرانتزنوشت :

این عکسُ تابستون سال پیش که می رفتم کارآموزی درست کردم دقیقا حس و حال اون موقع منه :)))


آرزو هستم یه کد زده

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

کار هر بز نیست خرمن کوفتن...

هیچ گاه در دوران تحصیل اقدام به تقلب نکردم صرفا به خاطر احساس ترسی که همیشه با من همراه بوده و هست به گونه ای که اگر روزی روزگاری هم بخواهم در این امر خطیر شرکت کنم خودم به شخصه خودم را لو می دهم و آنقدر تابلو بازی درمی آورم که قطعا شوت ترین مراقبین هم به بنده مشکوک می شوند برای همین ترجیح دادم که هیچ وقت خون خودم را با انجام این امر خطیر و شجاعانه کثیف تر از آنچه هست نکنم
ترم دوم دانشگاه که بودم برای امتحان برنامه نویسی کامپیوتر پسری از ورودی های نرم افزار روی صندلیِ کناریم نشسته بود و از شروع امتحان تا پایان یافتنش با چشمانش روی برگه ی بنده خیمه زده بود من هم که کلا فقط در حال سیاه کردن برگه ام با خزعبلات موجود در ذهنم بودم و در دل به آن پسرک بی نوا می خندیدم که چرت و پرت های مرا کپی پیست می کند نمرات که اعلام شد بنده با نمره ی 4.5 این درس را افتادم بعدها خبرش رسید که آن پسر هم افتاده است :دی

 

+پرانتزنوشت:

1- آهنگِ " اگه یه روز " گلچین شده از آرشیو آهنگ های مورد علاقه ام با دو جنس صدا :)

آهنگ " اگه یه روز " با صدای فرامرز اصلانی

 

 

آهنگ " اگه یه روز " با صدای فریال :)

 

 

2- اگه ترس از فیلتر شدن نبود اجرای زنده ی این آهنگ توسط فریالو میزاشتم :)))